Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-05@08:32:39 GMT

ارزآوری ۲۰ میلیارد دلاری راه‌آهن رشت - آستارا

تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۷۶۱۹۰

ارزآوری ۲۰ میلیارد دلاری راه‌آهن رشت - آستارا

مدیرکل ساخت و توسعه راه آهن منطقه ۲ گفت: با اجرا شدن پروژه راه آهن رشت- آستارا، سالانه یک میلیون نفر مسافر و حدود ۱۵ میلیون تن بار جابجا می‌شود که حدود ۲۰ میلیارد دلار برای کشور ارزآوری در بردارد.

به گزارش ایسنا، محمد منجمی در یک برنامه تلویزیونی  به بیان مشخصات فنی و مزایای راه آهن رشت - آستارا پرداخت و در خصوص نحوه ساخت و مراحل این پروژه ریلی با بیان اینکه مراحل فنی به‌زودی اجرا می‌شود،‌ اظهار کرد: امیدواریم ظرف مدت یک ماه اقدامات در خصوص تهیه نقشه و مراحل ساخت اجرایی شود، البته پیمانکار این پروژه که قرارگاه خاتم الانبیاست، بخشی از این پروژه را اجرا کرده و امیدوار هستیم ظرف مدت سه سال با حضور پیمانکاران ایرانی این راه‌آهن ساخته شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی اظهار کرد: ظرفیت حمل بار راه‌آهن رشت - آستارا ۱۵ میلیون تن است که در صورت رسیدن به این میزان از ظرفیت جابه‌جایی بار شاهد ارزآوری حدود ۲۰ میلیارد دلار خواهیم بود. ظرفیت حمل بار این راه‌آهن در سال نخست بهره‌برداری ۱۰ میلیون تن برآورد شده که به میزان ۹.۶ میلیون تن تقاضای حمل بار دارد. همچنین راه‌آهن رشت - آستارا ظرفیت جابه‌جایی حدود ۹۹۰ هزار نفر مسافر را در سال بیستم بهره‌برداری خواهد داشت.

توسعه گردشگری کشور با احداث خط ریلی رشت- آستارا

مدیرکل ساخت وتوسعه راه آهن منطقه ۲ درباره مزایای این پروژه ریلی توضیح داد: راه‌اندازی این خط ریلی و آسان‌تر کردن سفر گردشگران خارجی و داخلی می‌تواند منجر به توسعه گردشگری کشور شود. به‌طور کلی حمل‌ونقل ریلی به عنوان ترابری سازگار با محیط زیست شناخته می‌شود و احداث راه‌آهن رشت - آستارا در بخش باختری استان گیلان، هم در توسعه استان نقش ایفا می‌کند و هم موجب کاهش سوانح و تصادفات می‌شود. از سوی دیگر این پروژه در کاهش عوارض زیست محیطی و جلوگیری از رشد بی‌رویه شهرها در کرانه راه‌ها نیز تاثیرگذار است.

منجمی درباره مشخصات فنی این پروژه گفت: برای ساخت این پروژه ریلی، احداث ۶۳ دستگاه پل به طول حداکثر ۴۰ کیلومتر و یک دستگاه تونل در نظر گرفته شده است. عملیات زیرسازی ۱۰ کیلومتر ابتدایی مسیر به‌صورت دوخطه در قالب راه‌آهن قزوین - رشت - بندر کاسپین در مرحله پایانی و آماده ریل‌گذاری است. راه‌آهن رشت - آستارا به بیش از ۲۱ هزار تن ریل نیاز دارد. این پروژه ریلی دارای یک دستگاه درجه ۱ (آستارا)، سه ایستگاه درجه دو (صومعه سرا، اسالم_ تالش و لوندویل) و پنج ایستگاه درجه ۳ (رضوانشهر_ پونل، ماسال، پره سر، حویق و لیسار) است.

وی به جنبه‌های زیست محیطی این پروژه نیز اشاره کرد و گفت: بنابر توافق صورت‌گرفته با سازمان محیط زیست و طبق برنامه‌ریزی صورت‌گرفته در اجرای این پروژه کمترین میزان خسارت به جنگل‌ها از جمله جنگل گیسوم وارد می‌شود.

مدیرکل ساخت و توسعه راه آهن منطقه ۲ تاکید کرد: این محور ۱۰ ایستگاه دارد که ایستگاه رشت آن ساخته شده و حدود ۵ ایستگاه تشکیلاتی و باری و ۳ ایستگاه مسافری دارد که ظرفیت جابه جایی این مسیر ریلی یک میلیون نفر است. راه‌آهن رشت - آستارا در سال اول ساخت با توجه به تملک اراضی باید پیشرفت ۲۵ درصدی داشته باشد و در سال سوم ۵۰ درصد و در سال سوم و پایانی باید ۲۵ در صد باقی‌مانده به اتمام برسد.

منجمی خاطرنشان کرد: از لحاظ امنیت اقتصادی این پروژه برای بسیاری از کشورها با مهم است و با توجه به وارد شدن سرمایه مضاعف از این طریق این پروژه‌ها می‌تواند سرمایه بسیار زیادی را هم برای کشورهای اطراف ایجاد کند.

کاهش ۲۱ روزه زمان حمل بار از فنلاند به ایران توسط راه‌آهن رشت- آستارا 

مدیرکل ساخت وتوسعه راه آهن منطقه ۲ تاکید کرد: مسیر ریلی رشت - آستارا می‌تواند مدت حمل بار را از مبدا و مقصد فنلاند به مبدا یا مقصد ایران به‌صورت ترکیبی دریایی - ریلی به ۱۲ روز کاهش دهد، در حالیکه حمل دریایی بار در این مسیر ۳۳ روز زمان نیاز دارد. همچنین مسیر فنلاند به پاکستان را به ۱۸ روز و مسیر فنلاند به هند را به ۲۰ روز کاهش خواهد داد.

منجمی گفت: حمل بار از فنلاند به تایلند و بالعکس از طریق ناوگان دریایی ۴۵ روز زمان می‌برد، در حالیکه با تکمیل راه‌آهن رشت - آستارا این مسیر به صورت دریایی - ریلی به ۲۱ روز کاهش خواهد یافت. همچنین مسیر ریلی رشت - آستارا حلقه نهایی کریدور شمال-جنوب محسوب می‌شود، این کریدور نیز به‌عنوان پل ارتباطی کشورهای اروپایی با اقیانوس هند و خلیج فارس به شمار می‌رود و ارتباط کشورهای شمال اروپا، اسکاندیناوی و روسیه از طریق ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس، حوزه اقیانوس هند و جنوب شرقی آسیا را فراهم خواهد کرد.

وی تکمیل کریدور شمال-جنوب را فرصت بی‌نظیری برای جذب بالاترین حجم از بار روسیه و ترانزیت آن از طریق ایران دانست و افزود: این پروژه با افزایش درآمدهای ترانزیتی در رشد شاخص‌های اقتصادی کشور نیز تاثیر گذار است.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: راه آهن رشت آستارا خط ریلی رشت آستارا ایران و روسیه اقتصادي سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان قیمت طلا قيمت نفت بانك مركزي خودرو ایران و روسیه اقتصادي سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان قیمت طلا توسعه راه آهن منطقه ۲ پروژه ریلی مدیرکل ساخت راه آهن رشت میلیون تن حمل بار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۷۶۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در سرزمین ما شاعران پس از مرگ زنده می‌شوند / یک شاعر شهرستانی همه‌کاره هیچ‌کاره است

«یک شاعر در شهرستان یا روستای خود، همه‌کاره هیچ‌کاره است، جز تعمیر اگزوز و خالی کردن آب حوض، همه کار می‌کنم!»

به گزارش خبرگزاری ایمنا در گیلان، اکبر اکسیر یکی از خاص‌ترین شاعران طنزپرداز معاصر ایرانی و مُبدع شعر فرانو است. وی متولد چهارم اسفند ۱۳۳۲ در آستارا، کارشناس و دبیر بازنشسته ادبیات فارسی و گرافیست است. شاید بیشتر از هر چیزی خصوصیات اخلاقی اکسیر، او را از سایر شاعران طنزپرداز متمایز کرده باشد؛ انسانی ساده، آرام، متین، مهربان و خوش‌برخورد که به قول معروف در مواجهه با مشکلات زندگی همچون زودپز هر وقت جوش می‌آورد، در کمال آرامش سوت می‌زند.

به بهانه انتشار گزینه طنز شعر فرانو تصمیم گرفتیم به دفتر انتشارات فرانو در شهر بندر مرزی آستارا برویم و گفت‌وگویی متفاوت با او داشته باشیم، همانگونه که انتظار داشتیم، او با آغوش باز از ما استقبال کرد و با صمیمیت وصف ناپذیری به تک تک سوالات ما پاسخ داد.

در طول گفت‌وگو بارها ما را خنداند و با تعصب خاصی نسبت به فرهنگ غنی آستارا سخن گفت و دلبستگی‌اش را نسبت به "ملیحه" همسر، پسرانش "عرفان و ایثار" و نوه‌هایش" حدیث و لنا" بیان کرد.

مجموعه شعرهای در سوگ سپیداران، بفرمائید بنشینید صندلی عزیز، زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند، پسته لال سکوت دندان شکن است، ملخ‌های حاصل‌خیز، مالاریا، ما کو تا اونا شیم؟، من هارا شورا هارا، مارمولک‌های هاچ بک و رادیاتور از مهم‌ترین آثار اکبر اکسیر است. او در سال ۱۳۹۹ نشان درجه یک هنری را از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور دریافت کرده است.

شعر فرانو جریان نو در شعر معاصر است که متأثر از شعر دهه هفتاد بوده و پس از افول آن، با درون‌مایه و محتوای طنزگونه به عرصه آمد. فرانو از سال ۱۳۸۱ توسط اکبر اکسیر بنیان نهاده شده است. فرانو با کلمات ساده، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات عامیانه بازی می‌کند تا مفهوم خود را ادا کند.

آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار ایمنا با اکبر اکسیر، پدر شعر فرانو است.

ایمنا: آیا شاعران در عالم دیگری سیر می‌کنند؟ لطفاً در این مورد توضیح دهید و از خودتان و اینکه روزگارتان چگونه می‌گذرد، بگویید.

اکسیر: سوال شما مرا یاد خاطره‌ای انداخت، نیمه‌های شب با زنگ تلفن از خواب پریدم، یکی پرسید: آقای اکسیر پیر مغان یعنی چه؟ گفتم آقا شما الان وقت گیر آورده‌اید؟ گفت می‌بخشید، من خیال کردم شاعران نمی‌خوابند، جواب دادم مگر شاعر جغد است و باقی قضایا… حالا شما می‌پرسید روزتان را چطور سپری می‌کنید؟ راستش را بخواهید مثل سایر بازنشسته‌ها، صبح با خریدن نان و خوردن صبحانه ملیحه خانم، روزم را آغاز می‌کنم.

بعد از دیدن برنامه کودک شبکه اردبیل و شستن ظرف‌های دیشب به هنرکده می‌روم، ساعت حدود یک به خانه بر می‌گردم. ملیحه خانم نهارم می‌دهد. اخبار ساعت دو را در خواب و بیداری گوش می‌دهم. بعد از شستن ظرف‌های نهار، البته عجولانه و شستن مجدد توسط ملیحه خانم برای پیاده‌روی به کنار دریا می‌رویم، بعد از حدود نیم ساعت پیاده‌روی، با خرید نان و گردشی در شهر، به خانه بر می‌گردیم، بعد از شام مختصر و خوردن قرص‌ها، من در تلویزیون کارتون می‌بینم و ملیحه هم به سریال‌های خودش می‌رسد.

کور خوانده‌اید! از مطالعه کتاب و شنیدن موسیقی علمی و سرودن شعر و کارهای روشن فکری خبری نیست؛ مثل بچه آدم می‌خوابم و نیمه‌های شب با ضربات مهیب ملیحه خانم، بیدار می‌شوم چون در خواب یا فریاد می‌زنم یا گریه می‌کنم و حرف‌های فرانویی می‌زنم!

ایمنا: شاعر پرکاری هستید، در مقابل این همه تلاش ادبی، حتماً به حقوق بازنشستگی و یارانه نیازی ندارید، کار و کاسبی‌تان چگونه است؟

اکسیر: معلم بازنشسته‌ای هستم که حدود ۳۰ سال ادبیات فارسی را با لهجه ترکی تدریس کرده‌ام. آن هم با شوخی و طنز، هیچکدام از شاگردانم نمره قبولی نگرفتند، چون خیال می‌کردند که من شوخی می‌کنم؛ در حال حاضر، در هنرکده کوچکم که آرم طراحی می‌کردم؛ انتشارات فرانو را راه انداخته‌ام و کتاب شعر جوانان آستارایی را منتشر می‌کنیم؛ مدیر و صاحب امتیاز آن عرفان و امور هنری با ایثار است.

در هنرکده از نوشتن پرده تسلیت معذور بودم، چراکه مشتری مادر مرده، از بس گریه می‌کرد، دستمزدم فراموش می‌شد. هنوز هم برای ملیحه سوال مانده است که با این همه مصاحبه و نقد و شعر چرا من میلیونر نمی‌شوم؟! بعد از دستمزد نصف نیمه، حق التالیف، تجدید چاپ کتاب‌ها به دادم می‌رسند، برای اینکه در سرزمین گل و بلبل، نویسندگی و شاعری شغل نیست بلکه مصیبت است.

یک جنون روزمره که خود را هیچ، اهل و عیال را نیز بیچاره می‌کند (با سپاس از شکیبایی و صبر جزیل ملیحه خانم)، برای همین سفارش کرده‌ام که بعد از مرگ برایم آب و نان بگذارند، چراکه در سرزمین ما شاعران بعد از مرگ زنده می‌شوند.

ایمنا: یک شاعر شهرستانی با یک شاعر تهرانی چه فرقی دارد؟

اکسیر: یک شاعر در شهرستان یا روستای خود، همه‌کاره هیچ‌کاره است، جز تعمیر اگزوز و خالی کردن آب حوض، همه کار می‌کنم؛ یکی برای سنگ قبر مادرزنش شعر می‌خواهد، یکی برای نوه‌اش نام جدید و انژکتوری! یکی درخواست پر کردن فرم دارد، یکی هزینه می‌خواهد، یکی برای مشاوره انتخاب شرکتش می‌آید، یکی برای برای تعمیر شعر و ویرایش داستان (بدون هیچ کارمزد و مبلغی)، یکی برای فرزند دبستانی‌اش انشا می‌خواهد، یکی برای پزشک معالجش لوح تقدیر، خلاصه تمام این تجربه‌هایی که موتور طنز مرا گرم می‌کنند.

ایمنا: مردم آستارا شما را دوست دارند، آیا این را باور می‌کنید؟ چگونه به این جایگاه رسیده‌اید؟

اکسیر: ۳۰ سال خدمت معلمی، ۴۵ سال شعر و شاعری و روزنامه‌نگاری، ۴۰ سال خوشنویسی و گرافیک که در مجموع ۱۱۵ سال می‌شود، از چشم اهالی شریف آستارا پنهان نیست، مردم واقعاً حسابرس خوبی هستند و به خادمان خود احترام می‌گذارند.

اگر روزی در صف نان باشم، مرا با احترام به ته صف هل می‌دهند، در دادن نسیه با دو برابر قیمت استقبال می‌کنند، سوژه‌های جالبی به من پیشنهاد می‌دهند، مردم به اهل قلم احترام خاصی می‌گذارند، اما هیچکس دلسوزتر از ملیحه نیست، هفته اول که حقوق و یارانه تمام می‌شود، با اعتماد و افتخار زائد الوصفی می‌گوید که نگران نباش، خیال کن ماه رمضان تمام نشده است!

ایمنا: در تمام نوشته‌های شما حتی در مصاحبه با شبکه چهار نام آستارا را بسیار تکرار می‌کنید، در خصوص علاقه به زادگاهتان حرف بزنید؟

اکسیر: آستارا در تمام شعرها و نوشته‌هایم جا دارد، مثل کلمه ملیحه در شعرهایم، من بچه محله آبروان هستم، نام مسجد محله ماست که کنار رودخانه‌ی مرداب قرار گرفته و اهالی شریف، اهل دل، هنرمند و مؤدب زیاد دارد، آبروان دفتر خاطرات ماست.

آستارا در گوشه‌ای دنج از مرز ایران و آذربایجان، در مربعی از کوه و جنگل و رود و دریا واقع شده و شاعرخیز و شعر پرور است. مدرسه حکیم نظامی‌اش با خاطرات نیما یوشیج پا به پای دارالفنون ایستاده و صادرات مهم‌اش به شهرهای هم جوار معلم بوده است. آستارا برای آستارایی‌ها نام مبارکی است، عزیز مثل مادر!

ایمنا: دوستانی که با شما آشنایی نزدیکی دارند، می‌گویند، اصلاً به شاعر جماعت شباهت ندارید، نه تیپ آن‌چنانی می‌زنید، نه خودتان را می‌گیرید.

اکسیر: من بر خلاف این توصیفات به هرچه شبیه‌ام جز شاعر جماعت، چراکه همبازی کودک درون هستم، پنج سال سن دارم، پر جنب و جوش، پر از شیطنت کودکانه، ملیحه فقط می‌داند، این کودک چه جانوری است! من با فضاهای جدی با آدم‌های بسیار مؤدب مشکل دارم، از پز روشنفکری، از کلاه چگوارایی، عینک بوف کوری، ریش پروفسوری و پوشش اجق‌وجق بیزارم، ساده و خاکی و صمیمی هستم، مثل تلویزیون‌های سیاه و سفید، برای نقد، کتاب‌های رسیده را می‌خوانم، در مورد ورزش هم باید بگویم که ورزش دو و میدانی را برای فرار از دست طلبکاران دوست دارم.

ایمنا: شما کمتر اهل سفر و گردش هستید، ایام فراغت خود را چگونه سپری می‌کنید، مثل شاعران از گوشه‌ی دنج و مناطق ییلاقی و سرسبز خوشتان می‌آید یا سرگرمی دیگری دارید؟

اکسیر: تمام لحظات من تفریح است، از کار در خانه گرفته تا پیاده‌روی با ملیحه در کنار دریا، روزهای بارانی هم از پیاده‌روی در سطح شهر و قدم زدن در بازارچه ساحلی، برای دیدن مردم، نه برای خرید، لذت می‌برم.

من از ازدحام و شلوغی خوشم می‌آید، تماشای کوه و دریا خوشحالم نمی‌کند، از دیدن مناظر طبیعی دلم به هم می‌خورد، از بس باران دیده‌ام خسته شده‌ام، در آستارا غیر از قورباغه و من و اردک، همه چیز زنگ می‌زند، حتی آلومینیم! ضمناً کمک به ملیحه در کارهای خانه و آمدن نوه‌های عزیزمان حدیث و لنا (که از آمدنشان خوشحال و از رفتنشان خوشحال‌تر می‌شوم) تفریح من است.

ایمنا: شاعران را آدم‌های خیال‌پردازی می‌شناسیم، شما چگونه‌اید؟

اکسیر: آدم خیال‌پردازی نیستم، آنقدر غرق در واقعیت‌های روزانه‌ام که وقتی برای خیال‌پردازی نیست؛ سر برج هنگام دریافت حقوق و یارانه، تخیل من به کار می‌افتد. من و ملیحه خیال‌پرداز می‌شویم، از مسافرت به اروپا و خرید از دبی گرفته تا رفتن به مراسم نوبل و اسکار، چنان غرق خیالات می‌شوم که ملیحه با آوردن فیش آب، برق، گاز، تلفن و موبایل، مرا از عالم هپروت در می‌آورد.

راستی اگر خیالات شاعرها به قلم بیاید، رمان سیال ذهن جذابی می‌شود که گابریل گارسیا مارکز را در گور می‌لرزاند.

ایمنا: راستی دشوارهای زندگی را چگونه تحمل می‌کنید؟ مثل بی پولی؟!

اکسیر: در مواجهه با مشکلات، چون ظرفیت ندارم بلافاصله دست و پای خود را گم می‌کنم، عصبانی می‌شوم و ملیحه بلافاصله به ۱۱۰ زنگ می‌زند، بعد هم می‌نشینم فکری می‌کنیم و نگرانی من ختم به خیر می‌شود، مثلاً یک روز مهمان ناخوانده‌ای به خانه‌مان آمده بود، من پولی نداشتم، حتی برای صبحانه مهمان؛ صبح نشده از خانه بیرون زدم شاید از دوست یا آشنایی در صف نانوایی پول قرض بگیرم، دست به جیبم که بردم چند تومانی به دستم خورد، دعا کردم ملیحه از پس‌اندازش به جیبم گذاشته باشد، بلافاصله سور و سات صبحانه را خریدم و با خوشحالی تمام به خانه برگشتم، زنگ در را زدم و همین‌که خواستم از ملیحه تشکر کنم، با عصبانیت گفت بابا تو کجایی؟ این بیچاره دو ساعت است که به دنبال شلوارش می‌گردد.

ایمنا: به نظر می‌رسد طنز و شوخ‌طبعی در خانواده اکسیر ارثی است، این همه سوژه طنز چگونه به ذهنتان می‌رسد؟

اکسیر: تمام شعرهای من جدی هستند و از فرط جدیت طنزآمیز دیده می‌شوند، همه آنها واقعیت ندارند، اگر از فقر و سادگی خود می‌نویسم، اگر خود را تحقیر می‌کنم، از خانواده و اجتماع می‌نویسم، همه را تجربه کرده‌ام، اگر واقعیت نداشت بر دل‌ها نمی‌نشست؛ درست است که راه‌هایی برای رسیدن به طنز موجود است، اما تمام شگردهای موجود در طنزهایم برایم اتفاق افتاده و بعد روی کاغذ آمده است.

من فقط با زاویه دید تازه، آنچه را که خوب دیده‌ام نوشته‌ام و دیگر اینکه من ذاتاً طنزاندیش هستم، مثل پدرم و پدربزرگم که در طنز شفاهی مشهور بودند. تمام شعرهایم واقعی هستند، مثل این شعر که به خوانندگان فهیم شما تقدیم می‌کنم: شب عید مرغ داشتیم / ران به عرفان رسید / سینه به ایثار / دل و جگر به ملیحه / دنده و بال و گردن و ستون فقرات به من / آنجا بود که فهمیدم / پدرها چرا اخلاق سگ دارند؟

ایمنا: سخن پایانی…

اکسیر: طنز شادی ست / آزادی ست / صدای آدمیزادی ست و وظیفه اصلی‌اش افشای ریاکاری و مبارزه با دروغ و نکبت و مفاسد اجتماعی است.

می‌گویند آدم‌های خوب همان آدم‌های بدی هستند که هنوز لو نرفته‌اند پس تا لو نرفته‌ایم طنز پارسی را پاس بداریم و به طنز پردازان احترام بگذاریم، به این نوشتگان که هرچند خرده شیشه داشته باشند. بپذیریم که طنزپردازان به زبان مخفی مردم حقیقت‌یاب و شریف هستند.

گفت‌وگو از محمدرضا رشیدی؛ خبرنگار ایمنا در گیلان

کد خبر 747919

دیگر خبرها

  • «مکران» می‌تواند به هاب انرژی، حمل و نقل و گردشگری ایران تبدیل شود/ بی‌نیازی کشور از نفت با استفاده از ظرفیت منطقه
  • منطقه مکران می‌تواند به هاب انرژی، حمل و نقل و گردشگری ایران تبدیل شود/ استفاده از ظرفیت این منطقه کشور را از نفت بی‌نیاز می‌کند
  • در سرزمین ما شاعران پس از مرگ زنده می‌شوند / یک شاعر شهرستانی همه‌کاره هیچ‌کاره است
  • محدودیت‌های ترددی در محور پرترافیک اردبیل – آستارا
  • (تصاویر) جاذبه‌های گردشگری و طبیعی آستارا
  • عزاداری خیابانی مردم آستارا در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع)
  • دولت سیزدهم طلسم بهره‌ برداری از خط ریلی شلمچه-بصره را می شکند؟
  • بررسی مجدد پروژه توسعه شرقی خط 2 مترو تهران
  • بررسی پروژه‌های ریلی از جمله خط‌آهن سریع‌السیر تهران-مشهد
  • برخی بی تدبیری‌ها باعث استمرار مشکلات کارگران می‌شود